(به سبک دامن کشان رفتی...)
میسوزد این خانه ....جلو چشم حیدر۳
ناله زند زهرا ... کنار همین در۳
بیا فضه از آتش.جدایم کن
مرا از دست دشمن.رهایمکن
شد سپر جان من برای علی
محسنم کشته شد فدای علی
بند دوم:
دارد حسن بغض از....حکایات کوچه ۳
چشمم شده تار از...جنایات کوچه ۳
عمَر آنجا به زخمم نمک میزد
میان کوچه من را ... میزد
دست من شد رها ز دست حسن
گیسویش شد سپید از این داغ من
اللهم العن قاتلیک یا فاطمه الزهرا علیها سلام
- یکشنبه
- 2
- آبان
- 1400
- ساعت
- 11:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد باغدار
ارسال دیدگاه