◾نوحه زمزمه فاطمیه
◾بنداول
مادرم در کوچه افتاد و افتادم
در پیشچشمانم جان داد و جان دادم
چادرش خاکی و خاکی شد روی من
سرش را در کوچه به زانو نهادم
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
◾بنددوم
با ناله میگفتا علی جان کجایی
فاطمه در کوچه گردیده فدایی
یک دستش در دستم یک دستش به پهلو
میگفتا حسن جان شد وقت جدایی
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
◾بندسوم
بردارم از روی خاک این گوشواره
گوش مادر شد از سیلی کین پاره
ذوالفقار علی با دم آتشین
خطبه خواند درمسجد دشمن شد بیچاره
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
◾بندچهارم
ناله زد دیگر از زندگانی سیرم
از غربت حیدر میمیرم میمیرم
تا دستش بسته شد دستم را شکستند
این غصه نموده در جوانی پیرم
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
- جمعه
- 3
- دی
- 1400
- ساعت
- 17:1
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه