• دوشنبه 3 دی 03


پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد...

1181

پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد...
رفت با غربت شبانه...حیف شد...

دید جای دلخوشی آزار از-
فتنهٔ دوره زمانه... حیف شد...

حیف شد آن دستِ خیّر شد کبود
با غلاف و تازیانه، حیف شد...

روی پهلو شب به شب سر باز کرد
زخم ها دانه به دانه... حیف شد...

همدم و سنگ صبورش را علی(ع)
بُرد حیران روی شانه... حیف شد...

بیقرارانه سپردش دستِ خاک
بی مزار و بی نشانه... حیف شد...

بی توقع، با کسالت، زود رفت
با محبت! بی بهانه... حیف شد...

بچه ها عادت به مِهرش داشتند
مادریِ عاشقانه، حیف شد...

بعد از این دیگر مبدّل شد به اشک
خنده های کودکانه، حیف شد!...

  • پنج شنبه
  • 16
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران