تمام عزتم باب الحوائج
وقار و شوکتم باب الحوائج
به تو مدیونم ای بخشنده آقا
تو دادی نعمتم باب الحوائج
رسیدم تا مناجاتی نمایم
ببین پس صحبتم باب الحوائج
بدون تو یقین دارم که هرجا
فقط در ذلتم باب الحوائج
( بلندم کن زجا موسی ابن جعفر
نوایم هست، یا موسیابن جعفر)
عجب حسی است در کاشانهی تو
گدایت شد مقیم خانهی تو
بکش دست نوازش بر سر من
شدم دیوانهی دیوانهی تو
الهی تا نفس در سینه باقیاست
نگردم ذرهای بیگانهی تو
مرا مستم کن ای ساقی عشاق
که مستی من از میخانهی تو
(حبیب آشنا موسی بن جعفر
نوایم هست یا موسیبن جعفر)
تو هستی هفتمین دلبند زهرا
تو هستی هفتمین خورشید طاها
محبت میکنی بر شیعیانت
عنایت میکنی مانند مولا
کیاَم تا دم زنم از لطفهایت
کرامات تو باشد مثل دریا
گدا رانده نمیگردد از این در
نشستی در دلم بدجور آقا
(به درد من دوا موسی بن جعفر
نوایم هست یا موسی بن جعفر)
زتو دیدیم آقا دلبریها
تو هستی نور چشم مادریها
نداری وحشتی از خشم دشمن
تو هستی تکیهگاه حیدریها
کلام تو بهم زد کاخ هارون
نگاهت فتح کرده خیبریها
نمیفهمم مقامات تو را من
به پا کردی به قلبم محشریها
(بده یک کربلا موسی بن جعفر
نوایم هست یا موسی بن جععر)
##محسن راحتحق
- چهارشنبه
- 31
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 14:34
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه