• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

-(درماه رحمت جلوه ی توحید آمد)

484

درماه رحمت جلوه ی توحید آمد
نومیدی از دل رفته و امید آمد
ماه فلک نقره فشانی کرد از شوق
درنیمه ی ماه خدا، خورشید آمد

خورشید بر دستان مولا دیدنی بود
ازاین کرامت شوق زهرا دیدنی بود

این گلشن توحید چشم انداز دارد
چون باغ جنت جلوه ای ممتاز دارد
ازعرش اعلا تا همین باغ بهشتی
جبریل چون پروانه ای پرواز دارد

کروبیان در آسمان آئینه بستند
یک گل به نام مجتبی برسینه بستند

آمد به دنیا و سپس یا ربنا گفت
با لهجه ی شیرین خود نام خدا گفت
او برخدای خود گواهی داد و دیدند
او اشهدش را زبتدا تا انتها گفت

آری امام است و زخود اعجاز دارد
برکل خلقت افتخار وناز دارد

وقتی علی با فاطمه در گفتگو بود
وقتی پیمبر غرق در انوار او بود
جبریل از سوی خداوند جلی گفت
نام حسن زیبنده ی این ماه روبود

آری حسن او راخدا وندمبین گفت
باید براین حُسن آفرین،صدآفرین گفت

گفتم حسن،عشق تو در دل شعله ور شد
گفتم حسن، حُسن پیمبر جلوه گر شد
گفتم حسن، دل میل سایل بودنش کرد
گفتم حسن، دل تا مدینه رهسپر شد

توجلوه ای از رحمت رب رحیمی
من سائلم اما تو مولای کریمی

در راه دین امر تو قانون است مولا
دل برشما شیدا ومفتون است مولا
صلحت زمینه ساز عاشورای عشق است
اسلام برصلح تو مدیون است مولا

فرمان تو جلوه گر از آیات نور است
این صلح ،سازش نیست ،تدبیر امور است

پیوسته در حُسن عمل تو جلوه کردی
صدبار در جنگ جمل تو جلوه کردی
در کربلا گرچه نبودی ،قاسمت بود
در بانگ احلی من عسل تو جلوه کردی

گل های باغت را که خیراندیش کردی
دوشیر را نایب مناب خویش کردی

برلوح هستی خط زرینی به عالم
احیاگر این مکتب ودینی به عالم
کلک «وفایی» با خط زر می نویسد
تو افتخار آل یاسینی به عالم

نیکو شده با مدحت تو حالم امشب
مُهری بزن بر نامه ی اعمالم امشب

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران