تحت عنایت تو، هستیم خوب و بد جمع
این روضه های خلوت، بهتر بُوَد ز صدجمع
قربانِ ماتم تو، گشتیم از غم تو
در زیر پرچم تو، با یا علی مدد جمع
سیرو سلوک عاشق ، از جاده ی جنون است
جایی که حرف عشق است ، باید شود خِرد جمع
روزی به کوچه ی ما، افتد اگر مسیرت
پشت سرقدومت، باید کنم جسد جمع
وقتی که مُرده باشم، پیشم اگربیایی
کم کم شود به اعجاز، از روی من لحد جمع
**
تا چشم بست ابالفضل، با نیزه ها رسیدند
دورت عزیززهرا، گشتند بی عدد جمع
اینگونه که تن تو، از ضربه ها شده کم
شمشیرهای تیزو برنده میشود جمع
شستند دستشان را، بعد از بریدن سر
با این خیال شاید، که میشود سند جمع
...فریاد آسمان را ... بیتابی زنان را
باید یکی سنان را، از آن وسط کند جمع
لعنت به قاتل تو که نازدانه ها را
از روی پیکرتو کرده است با لگد جمع
زینب میان مقتل، مانده ست با سوالی
این جسم می شود جمع، یا که نمی شود جمع؟
ممنون بوریائیم، اما تن شما شد
با همت زنانِ، قوم بنی اسد جمع
شاعر:گروه یا مظلوم
- دوشنبه
- 10
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 8:43
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه