• سه شنبه 15 آبان 03


شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( مگه دریا می‌اُفته تو خشکی)

477



مگه دریا می‌اُفته تو خشکی
مگه صحرا حریف این دریاس
مگه عباس هم زمین می‌خوره
باورش سخته واسه من عباس

ای به قربون چشمای زخمیت 
کو دو تا دست تو علمدارم 
اگه تنهام بذاری تو این دشت 
من به کی خیمه ها رو بسپارم 

پاشو بازم کفیل زینب باش 
پاشو اهل حرم رو آروم کن 
پاشو تکلیف دشمنامونو 
با یه اخم نگات معلوم کن 

سخته واسه رقیه دوری تو 
چه جوابی بدم اگه پرسید 
نگران حرم باشم یا تو 
منو تنها نذار تو این تردید

پهلوون پاشو که غمت دیگه 
کمر آسمونو تا کرده
سورو سات یه غارتو دشمن 
تو حرم بعد تو به پا کرده

رحم کن به من و غریبی من 
بین بی رحما قد کمون شدم 
کی بشه تکیه گاه خواهرمون 
وقتی من غرق خاک و خون شدم 

وقتی دشمن نشست رو سینه ام 
گریه ‌ی خواهروچه کار کنم 
وقتی خنجر حیا نکرد از من 
ناله ی مادرو چه کار کنم 

بعد تو دشمنم جسور می‌شه
خیمه هامونو شعله ور می‌کنه  
سنگ و چوب و عصا رو که بزنه 
نعل اسبا رو تازه تر می‌کنه 

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 8:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران