زینب باید به فکر خاموشی شب باشد
باید برای دختران سایه ی سری باشد
همه خسته و زجر کشیده ای وای
زینب با حرمله سنان همسفر باشد
ز بالای نیزه چهل منزل ی چشمش به حسین به عباس باشد
جای دل سوختنش این جاست
به فکر نرفتن خار پای بچه ها باشد
راه طولانی ست مانده س تا شام
زینب باید ایستاده جلوی هله هله ی حرامیان باشد
داغدار است چه کند غم همه کس دیده ولی
بعد عباس علمدار باید باشد
چادرش خاکی و پاره شده از این که
زیر تازینه دشمنان مستحکم باید باشد
رقیه و سکینه امید شان به عمه س
باید زینب دل خوشی ان ها در خرابه باشد
شاعر:مهرداد جوادی
- دوشنبه
- 31
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 10:8
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه