• دوشنبه 3 دی 03

 رسول رشیدی راد

شهادت حضرت رقیه(س) -( دل خسته از خرابه گلستانم آرزوست.)

270



دل خسته از خرابه گلستانم آرزوست.
یا غرق انتظار تو ویرانم آرزوست.

ام البکا شدم دل یعقوبی مرا.
تنها وصال یوسف کنعانم آرزوست.

در ظلمت غریبی اولاد فاطمه.
خورشید نیزه, ماه شبستانم آرزوست.

شوریده از فراقم و چشم انتظار تو.
حالا که آمدی سر و سامانم آرزوست.

تنها میا که سخت دلم تنگ اصغر است.
دیدار ماه روی عمو جانم آرزوست.

مهمانی و حبیب خدا مقدمت سره.
چشمان و جای تو روی دامانم آرزوست.

تا دلبری کنم ز تو با این دهان خون.
در هر کلام شور نمکدانم آرزوست.

چندآیه ای برای رقیه بخوان که من.
از حنجرت شنیدن قرآنم آرزوست.

بر زخم خیزران لبت بوسه می زنم.
بر درد خود ز لعل تو درمانم آرزوست.

هر کس به من رسید مرا بی بهانه زد.
در بین این قبیله مسلمانم آرزوست.

بین خرابه تازه به حرفت رسیده ام.
آزاده ای به هیبت انسانم آرزوست.

سیلی به صورتم زده ضجر به پیش تو.
در زیر معجری رخ پنهانم آرزوست.

با خون لخته بافته شد موی من به هم.
از زور درد موی پریشانم آرزوست.

از بس که پایم آبله زد از جفای خار.
راحت شدن ز شر مغیلانم آرزوست.

از دست کعبه نی به ستوه آمدم دگر.
آرامشی بر این تن لرزانم آرزوست.

عمرم اگر بناست که بی تو به سر شود.
این عمر را بدون تو پایانم آرزوست.

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران