ز داغ این دنیا دق نکرده ام
ز زهر این دنیا کشته نشده ام
ز خیانت همسر خویش ناراحت نشده ام
مادرم در پیش چشم خورد بر زمین
حرامی با لگد زد با سر افتاد روی زمین
من ان جا که غرور پدرم ریخت بر زمین
خنده ی مردم شهر تا مادر م خورد زمین
این داغ مرا اسیر رو شهید کرد
این داغ مادر مرا خیلی پیر کرد
- یکشنبه
- 13
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:20
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه