• جمعه 2 آذر 03

 رضا یعقوبیان

اربعین -(زینب دلخسته هستم دل غمین)

273

زینب دلخسته هستم دل غمین
گشته ام من زائرت در اربعین

یا حسین گرچه غمین و خسته ام
در کنار مرقدت بنشسته ام

از سفر قامت خمیده آمدم 
سوی تو ای نور دیده آمدم

آمدم من از سفر با شور و شین
زیر لب گویم فدایت یا حسین

سوزم و با آه و با اشک بصر
بهر تو گویم حسین شرح سفر

بعد تو خون شد دل اهل حرم 
زد شرر بر حاصل اهل حرم

آتشی در خیمه ها افروختند
کودکان بی گناهت سوختند 

بعد تو سیلی زدن آزاد شد
ای برادر خون دل سجاد شد 

کودکان را وحشیانه می زدند 
کعب نی یا تازیانه می زدند

رویِ شان را جوهر نیلی زدند 
یا حسین بر کودکان سیلی زدند

غنچه های تو همه پژمرده اند
زیر بوته دو گل از تو مرده‌اند

پرپر از کین غنچه های یاس بود
علقمه نقش زمین عباس بود 

زخم ما را دشمنت می زد نمک
اهل بیتت را عدو می زد کتک 

بهر تشییع جنازه آمدند 
اسب ها با نعل تازه آمدند 

شد به دست قوم اشقی الاشقیا
پیکرت پامال سم اسب‌ها 

ای عزیز زینب ای صد پاره تن
پیکرت را خاک صحرا شد کفن 

گویمت از کوفیان بی حیا
بی وفا بی غیرت و پر مدعا

کوفیان چنگ و نی و دف می‌زدند
جای عرض تسلیت کف می زدند

روز دشمن را نمودم من سیاه 
یکه و تنها شدم بر تو سپاه

روزِ دشمن با بیانم تار شد 
دشمن دور از خدایت خوار شد

تا که دیدم رأس تو خون شد دلم 
زان سبب سر را زدم بر محملم

گویم از نامردمان شهر شام
سنگ بر ما می‌زدند از روی بام

زین مصیبت گشته ام چون شمع آب 
دختر زهرا کجا؟ بزم شراب 

رو به روی من یزید بی حیا 
رو به روی او یکی تشت طلا

ناگهان دیدم سر از تن جدا 
مرگ خود را خواستم من از خدا 

سوخت جان زینبت ای نور عین
چوب می‌زد بر لبانت یا حسین

از سه ساله دخترت منما سؤال
سوی جنت رفت با شوق وصال

ای برادر از تو من شرمنده‌ام
دخترت جان داده و من زنده‌ام

من بمیرم بر سه ساله دخترت
دفن او شد شب به سان مادرت 

دیگر از این زندگی سیرم حسین
کرده داغ تو زمین گیرم حسین

هدیه ای ده یا حسین بر این(رضا)
دستگیری کن ز او روز جزا 

هرچه باشد عبد درگاه شماست
عاشق صحن و سرای کربلاست

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:3
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران