آه
زینب بی قرین
از داغ تو غمین
آمده اربعین
ای برادر حسین۴
آه
گرم گفت و گویم
آمدم بگویم
نگه کن به رویم
ای برادر حسین۴
آه
من زینبم زینب
روز من شده شب
جانم آمد بر لب
ای برادر حسین۴
آه
ای روح و روانم
داغت حسین جانم
زد شرر بر جانم
ای برادر حسین۴
آه
بعد از تو دیدم غم
قامتم گشته خم
صبر من گشته کم
ای برادر حسین۴
آه
غربتت را دیدند
سوی تو دویدند
سرت را بریدند
ای برادر حسین۴
آه
حسین برادرم
تا رفتی از برم
خون شده جگرم
ای برادر حسین۴
آه
دشمنت محک زد
زخمم را نمک زد
بر طفلان کتک زد
ای برادر حسین۴
آه
در کوفه و در شام
به جای احترام
سنگ زدند ز هر بام
ای برادر حسین۴
آه
حسین شام خراب
دل من شد کباب
رفتم بزم شراب
ای برادر حسین۴
آه
دم زدی از محبوب
می زد بر لبت چوب
لب تو شد مضروب
ای برادر حسین۴
آه
اشک من روانه
دخترت شبانه
دفن شد در ویرانه
ای برادر حسین۴
آه
مولی و امیرم
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
ای برادر حسین۴
(سبک:ای الهه ی ناز )
- شنبه
- 19
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:28
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه