برادرم
زایر تو در اربعینم من
به یاد ماتمت حزینم من
بنگر به حال من غمینم من
آمده گویم شرح این سفر
داغ تو بر دلم زده شرر
با یاد تن غرقه خون تو
زینب تو گردیده خونجگر
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو صبر زینبت کم شد
نصیب من حسین من غم شد
ز داغ تو قامت من خم شد
یار و حبیب من تو بوده ای
صبر و شکیب من تو بوده ای
بی تو تنها گردیده ام حسین
یار غریب من تو بوده ای
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو خون شده دل زینب
شرر زده به حاصل زینب
هجر تو گشته مشکل زینب
از سفر حسین سویت آمدم
بهر دیدار رویت آمدم
با تن خسته و به اشک و آه
از این سفر به کویت آمدم
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو با گریه چه ها دیدم
آتش کین به خیمه ها دیدم
سر تو را به نیزه ها دیدم
دیده ام بر روی زمین تنت
پاره پاره گردیده بدنت
غلتان به خاک و خون فتاده ای
خاک کرب و بلا شد کفنت
برادر زینب حسین من۴
برادرم
اشکم همیشه از غمت جاری
طفلان تو نموده ام یاری
همراه شان کردم عزاداری
هر جا نام تو بردم از وفا
کتک خوردم از دشمن خدا
هر دم بودم یاد کرب و بلا
دق کردم با گریه ی بی صدا
برادر زینب حسین من۴
برادرم
حسین من امان ز شهر شام
روز همه شده در آن جا شام
سنگ می زدند به روی ما از بام
ای برادرجان در شام خراب
زخم زبان بر ما شده ثواب
ما را بردند ای نور کبریا
با دست بسته در بزم شراب
برادر زینب حسین من۴
برادرم
گریه ی در ویرانه را دیدم
شهادت دردانه را دیدم
دفن گل و ریحانه را دیدم
تا در خرابه آورده سرت
خون شد دل رقیه دخترت
با دیدن رأس غرقه به خون
جان داده رقیه برابرت
برادر زینب حسین من۴
(سبک:تسبیحات حضرت زهرا )
- شنبه
- 19
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:29
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه