آمده زینب،دلغمینم من
زایر کویت،اربعینم من
یا حسین جانم۴
زد شرر داغت،بر دل و جانم
بر تو گریم با،دل سوزانم
یا حسین جانم۴
در کنارت شد،اشک من جاری
سوزم و گریم،با عزاداری
یا حسین جانم۴
آمدم شرح،این سفر گویم
یا حسین بنما،یک نگه سویم
یا حسین جانم۴
بعد تو خون شد،جگر زینب
از غمت آمد،جان من بر لب
یا حسین جانم۴
بعد تو دیدم،آتش خیمه
بر زمین جسمت،سر روی نیزه
یا حسین جانم۴
کودکانت را،بی بهانه زد
بر یتیمانت،تازیانه زد
یا حسین جانم۴
تن پاکت را،بی کفن دیدم
گل بوسه از،گلویت چیدم
یا حسین جانم۴
خونجگر گشتم،تا سرت دیدم
در کنار تو،دخترت دیدم
یا حسین جانم۴
ای برادرجان،روز ما شد شام
می زدند بر ما،سنگ ز روی بام
یا حسین جانم۴
یا حسین در شام،کودکت جان داد
صورتش روی،صورتت بنهاد
یا حسین جانم۴
تا سه ساله رفت،قامتم خم کرد
سوز داغ او،صبر من کم کرد
یا حسین جانم۴
همچنان زهرا،دفن او شب شد
خون ز داغ او،دل زینب شد
یا حسین جانم۴
- شنبه
- 19
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 12:2
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه