نذر کردم اگر شدم راهی
هر قدم در مسیر گریه کنم
عهد بستم اگر حرم رفتم
مثل مرغی اسیر گریه کنم
بشوم اشک از سرم تا پا
روبه روی تو سیر گریه کنم
تا رسیدم کنار شش گوشه
مثل حر سر به زیر گریه کنم
بشوم با ضریح هم آغوش
همچو طفلی صغیر گریه کنم
گریه بر حنجری که افتاده
دست نیزه اسیر گریه کنم
گریه بر پیکری که پاشیده
رفته روی حصیر گریه کنم
گریه بر آن لبی که چاک افتاد
پیکری را که زیر خاک افتاد...
- دوشنبه
- 21
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه