• یکشنبه 2 دی 03

 محسن راحت حق

مرثیه حضرت محسن ابن علی علیه السلام -(تا صدا زد بانویم:فضه بیا ..گریان شدم)

562

تا صدا زد بانویم:فضه بیا ..گریان شدم
بی تعلّل، با دلی پُر از نوا ..گریان شدم

پشتِ در تا که رسیدم فاطمه افتاده بود
گفتمش لبیک ای خیرالنسا..گریان شدم

گفت ای فضّه ببین محسن کجا افتاده است
بارِ شیشه خُرد شد،آه از بلا گریان شدم

گشتم و گشتم که تا شاید بیابم محسنش
روی هیزم ها گلی دیدم..خدا گریان شدم

دست و پا گم کرده بودم در هیاهو کشمکش
حالِ من تغییر کرده،بی صدا گریان شدم 

دست بردم تا که بردارم ولی اصلاً نشد
کودکش چسبیده بود و بی هوا گریان شدم

یک تنه تشییع کردم روی دستم،غنچه را
تا ‌که چشمم خود بر شیرخدا گریان شدم

معجرم انداختم روی جنازه..خونجگر 
تا مگر دفنش کنم غم مبتلا گریان شدم

گوشه ای کَندم مزار و دادمش تحویلِ خاک
بر سر و سینه زدم اهلِ بُکا گریان شدم

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران