ختم رسل ای یاس بی قرینه
از کربلا برگشته ام مدینه
حسین تو کشته شده ز کینه
دیده ام کربلا
رنج و درد و بلا
من رفته ام با نور عینم
برگشته ام من بی حسینم
آجرک الله رسول الله۲
ختم رسل دعا نما برایم
کنار تو گردیده این نوایم
بعد از حسین سفیر کربلایم
منم دیده گریان
ز بهر شهیدان
دیدم علی اکبر لیلا
گردیده از کین اربا اربا
آجرک الله رسول الله۲
ختم رسل دل ها همه کباب است
خونین جگر بهر علی رباب است
اشک روان ما چنان گلاب است
دیده ام اصغرش
پاره شد حنجرش
جانم فدای صبر اصغر
شد پشت خیمه قبر اصغر
آجرک الله رسول الله۲
ریزد سرشک من به سان الماس
دیدم شده پرپر ز کین گل یاس
دیدم فتاده هر دو دست عباس
گل ام البنین
شده نقش زمین
در راه دین جانش فدا شد
دستش ز پیکرش جدا شد
آجرک الله رسول الله۲
ختم رسل دیدم عزیز زهرا
در موج خون فتاده بین صحرا
در گرد او ستاده جمع اعدا
تنش بر روی خاک
از ستم گشته چاک
دیدم به سوی او دویدند
رأس حسینم را بریدند
آجرک الله رسول الله۲
ختم رسل ای آن که بی نظیری
دیدم ز دشمن ستم کثیری
بعد از حسینت رفته ام اسیری
بوده شام بلا
بدتر از کربلا
دشمن دین داده عذابم
از کینه برد بزم شرابم
آجرک الله رسول الله۲
ختم رسل دیدم به شام بلا
رأس حسین تو به تشت طلا
خون شد دلم با گریه ی بی صدا
حسین با حلاوت
می نمود تلاوت
حسین تو دم زد ز محبوب
می زد یزید بر لب او چوب
آجرک الله رسول الله۲
- دوشنبه
- 28
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 17:14
- نوشته شده توسط
- محمد حسین عزیزی
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه