• سه شنبه 15 آبان 03

 وحید محمدی

غزل امام حسن علیه السلام -(هم گرفتار حسینم هم گرفتار حسن)

307

هم گرفتار حسینم هم گرفتار حسن
هم هوادار حسینم هم هوادار حسن

با شفا بیگانه ام این درد من را خوش تر است
چونکه بیمار حسینم چونکه بیمار حسن

ای خدا را صد هزاران شکر که لبریز از
عشق سرشار حسینم عشق سرشار حسن

نیستم میثم ولی لب تر کند جان می دهم
در پی دار حسینم در پی دار حسن

شیر پاک مادرم تاثیر خود را داشته
تعزیه دار حسینم، تعزیه دار حسن

هر چه دارم از کرامات حسین است و حسن
هم بدهکار حسینم هم بدهکار حسن

جور ما را می کشد گاهی حسن گاهی حسین
دائما بار حسینم دائما بار حسن

هر زمان که غصه دارم می روم سر می نهم
روی دیوار حسین و روی دیوار حسن

کار ما را حضرت زهرا مشخص کرده است
در پی کار حسینم در پی کار حسن

بر تنم رخت عزای بچه های فاطمه است
هم عزادار حسینم هم عزادار حسن

اسمشان وقتی می آید پلکمان تر می شود
هم گهربار حسینم هم گهربار حسن

این یکی شد بی حرم آن دیگری شد بی کفن
روز و شب زار حسینم، روز و شب زار حسن
.... 
آتش و مسمار و سیلی و در و دیوار بود
روضه ی ناگفته ی قلب شرر بار حسن

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران