عزیز مرتضایی و،بانو گل فاطمه ای
ز لطف حی کبریا،تو نور چشم همه ای
پا به سر تو رحمتی
شمسه ی هدایتی
نور چشم امتی
کلثوم عزیز فاطمه۳
ای بانوی زهرا نما،کلثومی و امید ما
در شب رحلت شما،فتاده یاد کربلا
صاحب جودی و کرم
تویی امید این حرم
دیده ای فقط تو غم
کلثوم عزیز فاطمه۳
بدیده ای به کربلا،به همره خون خدا
رسیده بر آل علی،ز دشمنان جور و جفا
بر حیدری تو نور عین
خواهر شاه عالمین
بوده ای همره حسین
کلثوم عزیز فاطمه۳
بدیده ای که اکبرش،شد اربا اربا پیکرش
دیدی که اصغرش شده،پاره ز کینه حنجرش
نور دیده ی همه
شنیده ای به علقمه
عطر و بوی فاطمه
کلثوم عزیز فاطمه۳
تو دیده ای به دشت خون،ساقی دین فدا شده
به راه دین مصطفی،دو دست او جدا شده
بر زمین فتاده بود
سر به خاک نهاده بود
جان خود بداده بود
کلثوم عزیز فاطمه۳
تو دیده ای به کربلا،تنها شده برادرت
به وقت رفتن حسین،بسوزد از غم خواهرت
دیده ای که شمر رسید
خنجرش ز کین کشید
سر برادرت برید
کلثوم عزیز فاطمه۳
- پنج شنبه
- 29
- دی
- 1401
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه