دهمین نور حجت یزدان
شیعه امشب ز داغ تو گریان
سامره گشته غرق ماتم و حزن
حسن از سوز غم شده نالان
آه و واویلا آه و واویلا۳
ای که عالم همیشه مهمانت
سامره گشته بیت الاحزانت
ای گل گلشن ولا هادی
رسیده از ستم به لب جانت
آه و واویلا آه و واویلا۳
دشمن از کینه داده بر تو عذاب
هادی دین کجا و بزم شراب
بمیرم بر تو و غریبی تو
زهر کینه کرده وجودت آب
آه و واویلا آه و واویلا۳
زد شرر زهر کین به پیکر تو
در کنارت نبوده خواهر تو
ندیده روی نیزه ها سر تو
نزدند تازیانه دختر تو
آه و واویلا آه و واویلا۳
ندیدی کربلا و کوفه و شام
نشنیدی زخم زبان دشنام
بر سر و روی اهل بیت حسین
می زدند سنگ کینه از لب بام
آه و واویلا آه و واویلا۳
مردم شام سنگ محک زده اند
به زخم زینبش نمک زده اند
مدخل شهر تا گوشه ی ویران
بچه ها را ز کین کتک زده اند
آه و واویلا آه و واویلا۳
بوده عالم برای تو زندان
نبردند کودک تو در ویران
پیش چشمان کودکان شما
نزدند بر لبت چوب خزران
آه و واویلا آه و واویلا۳
از ستم در کرب و بلا هادی
زده آتش به خیمه ها هادی
پیش چشمان عمه ات زینب
سر جدت به نیزه ها زده اند
آه و واویلا آه و واویلا۳
- سه شنبه
- 4
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 9:52
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه