سکوتِ ، اتاقُ شکسته صدا هِق هِقم
بجز اشک ، چی میشه دوایِ دلِ عاشقم
حرم رو ، نشونم بده تا ندادی دِقم
از عمرِ رفته ، چی مونده برام جز چشایِ خیسم
سفید شد موهام ، گاهی وقتا واست نامه مینِویسم
مِن عَبدِ المُذنِب ، که تنها عکسِ شش گوشست اَنیسم
هی داره میره پشتِ هم
ثانیه هایِ عمرِ من
بازم جاموندم از تو و
دوستام کربلایی شدن
ای وای ای وای ای وای حسین
بند دوم
خدایا ، ببین امتحانم صبوری شده
چرا باز ، عذابِ من این رنجِ دوری شده
میبینی ، حالم دور از اقام چه جوری شده؟
دارم میمیرم ، دیگه با حسین امتحانم نکن
بِتو تسلیمم ، فقط محتاجِ دیگرانم نکن
نزار زنجیرم ، بشه وا اواره ی زمانم نکن
زنجیرِ قلبم به همون
ایوون و صحن و گنبدی
که مُهر عشقشو خودت
رو قلبِ دیوونم زدی
ای وای ای وای ای وای حسین
بند سوم
دلم رفت ، دوباره سرِ گودیِ مقتلش
بمیرم ، داره از رو تَل میبینه خواهرش
شلوغه ، چقد نیزه افتاده دور و برش
میبینه زینب ، که دعوا راه افتاده بالا سرش
میبینه زینب ، نمونده دیگه چیزی از پیکرش
میبینه زینب ، داره دست بدست میشه انگشترش
هلهله دورِ مقتله
داره میسوزه خیمه ها
بچه هاش اواره شدن
زینب و این همه بلا
ای وای ای وای ای وای حسین
- شنبه
- 8
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 8:51
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
خادم الزینب
ارسال دیدگاه