• جمعه 2 آذر 03

 رضا یعقوبیان

شعر ولادت امام سجاد (ع) -(شوری دگر در این جهان از لطف حق برپا شده )

277

شوری دگر در این جهان از لطف حق برپا شده 
لبریز شادی وشعف دنیا و مافیها شده 
در باغ رضوان شادمان پیغمبر و زهرا شده 
شادی کنید ای عاشقان امشب حسین بابا شده 

از یمن این زیبا پسر شادی ببین در عالمین
تابیده بر کل جهان نور علی بن الحسین

امشب مدینه ازشعف وادی طور دیگر است 
عالم ز نور کبریا لبریز نور دیگر است 
از مقدم پور حسین مست حضور دیگر است 
برپا به هر جا بنگری جشن و سرور دیگر است 

هم آسمان و هم زمین زیباست زین نور جلی 
عالم شده گلریز حور از مقدم دوم علی

امشب ز بستان نبی آمد گلی از نخل دین
آمد ز نسل مرتضی بر شیعیان حبل المتین 
در عالم هستی بود نور خداوند مبین
آمد به دنیا حضرت سجاد زین العابدین 

زینت فضای این جهان امشب گل زهرا شده 
بر شیعیان از لطف حق او چارمین مولا شده

ای عاشقان ای عاشقان چارم شب از شعبان رسید
شمس ولای دیگری با جلوه ی جانان رسید 
ماهی دوباره جلوه‌گر در عالم امکان رسید
با خلق و خوی حیدری امشب حسین را جان رسید 

این غنچه ی باغ ولاست از بانوی ایران زمین 
جدش علی مرتضی باب حسین سلطان دین 

این گلبن زهرا نشان بدرالدجی، شمس الضحاست
بعد از پیمبراین علی چارم ولی کبریاست
سجاد زین العابدین کهف الامان انبیاست
لب های او لبریز از عطر دل انگیز دعاست
 
از مقدمش بیت الحسین گردیده چون خلد برین
این غنچه ی عصمت بود زِین تمام ساجدین

امشب ز لطف کبریا بر ما عنایت آمده
چارم گل آل عبا از باغ عصمت آمده
بر رهنمایی بشر شمس هدایت آمده
بر شیعیان مرتضی نور ولایت آمده 

ای رهروان راه دین او از همه خوبان سر است 
تیغ زبان این پسر چون ذوالفقار حیدر است

امشب به جان ها می وزد عطر نسیم کوثری 
آمد در این عالم گلی با خلق و خوی حیدری 
تسخیر دل ها می کند با شیوه ی پیغمبری
بعد از حسین او می‌کند بر تن قبای رهبری 

این مظهر ذات خدا از نسل طاها آمده
ای عاشقان نور دل اهل تولا آمده

او کل عالم را پر از نور خدایی می کند 
از مشکلات عالمی مشکل گشایی می کند
امشب گل زهرا ز ما حاجت‌روایی می کند
هر عاشق دلخسته را کرب و بلایی می کند 

اسطوره ی جود و سخا ماه دل آرای حسین 
چون باب و جد اطهرش باشد امید عالمین

مهر ولای تو علی روز جزا گنجینه ام 
بر درگه والای تو من نوکری دیرینه ام
امشب نگه کن از کرم مولای بی قرینه ام
نام تو از روز ازل گردیده نقش سینه ام
 
هر لحظه یا مولای من محو تجلای توام
شکر خدا از کودکی مست تولای توام 

امشب چو سائل بر درت مولای من بنشسته ام 
رو سوی تو آورده ام با این دل بشکسته ام 
این رشته ی الفت علی از غیر تو بگسسته ام
ای نوربخش ماسوا تنها به تو دل بسته ام

با یک نگاه مرحمت من نور می گیرم علی
این نکته را گویم ز دل من بی تو می میرم علی

کویت بود رضوان من از لطف خاص کبریا 
خاک بقیع تو بود هم مروه ی من هم صفا
کی می‌شود آیم علی در آن حریم کبریا
عیدی بده کن دعوتم ای منشاء لطف و عطا  

این غم به که گویم که تو با این همه قدر رفیع
از جور دشمن ها بود قبر تو خاکی در بقیع

امشب عزیز فاطمه از لطف مهمان توام
شکر خداوند کریم هم سفره ی خوان توام
در شام میلادت علی من غرق احسان توام
با یک نگه از لطف حق مولا مسلمان توام 

ممنونم امشب از شما مولا پناهم داده ای
ای با کرامت یا کریم فیض نگاهم داده ای

از کودکی مولای من هستم غلامت یا علی
ای نور چشمان حسین مستم ز جامت یا علی 
با یک نگه از سوی تو دل گشته رامت یا علی 
بر حال من بنما نظر روح کرامت یا علی 

بر این (رضا) از لطف خود نور ولایت کن عطا 
عیدی میلادت علی، ده یک برات کربلا

  • یکشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 9:31
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران