خدای مهربان ای حی مبین
شده بار گناهان من سنگین
رسیده بر در تو عبد مسکین
الهی یا غیاث المستغیثین٣
خدایا بودهام عمری در غفلت
سراپای وجودم رنج و محنت
کنون گشتم کنار خوانت دعوت
الهی یا غیاث المستغیثین٣
سراپا جرم و عصیان و خطایم
نمودی دعوتم تا من بیایم
خدایا از گناهان کن جدایم
الهی یا غیاث المستغیثین٣
خدایا من اسیر این دنیایم
بود با تو خدای من نجوایم
اگر کورم نما یا رب بینایم
الهی یا غیاث المستغیثین٣
مرا باشد گناه بی حسابم
بدم من مستحق هر عذابم
زِ من بگذر نما بنده خطابم
الهی یا غیاث المستغیثین٣
گنهکاری خدایا شد عادتم
زِ بار معصیت خم شد قامتم
زِ تو شرمنده ام کم شد طاعتم
الهی یا غیاث المستغیثین٣
سراپا جرم و عصیان و گناهم
به نزد تو خدایا روسیاهم
به حق فاطمه بنما نگاهم
الهی یا غیاث المستغیثین٣
- شنبه
- 27
- اسفند
- 1401
- ساعت
- 13:16
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه