امشب ز لطفت خدای من
بنگر به شور و نوای من
فقط تویی رهنمای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
هر لحظه یا رب نوا کنم
تو را خدایا صدا کنم
چه با گناه و خطا کنم
بنگر تو حال و هوای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
من مستحق عذاب تو
عتاب تو هم عقاب تو
منتظرم بر جواب تو
بر در تو التجای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
شد کوله بارم گناه من
بنگر به روی سیاه من
بر تو بود هر نگاه من
بود همیشه نوای من
ظَلَمت نَفسی خدای من٣
گناه من عادتم شده
خم زِ گنه قامتم شده
کم صبر من طاقتم شده
آتش دوزخ سزای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
اگر که پست و اگر بدم
دست تهی سویت آمدم
ز درگه خود مکن ردم
به سوز من گریه های من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
تمام عمرم به غفلتم
هر لحظه یا رب در حسرتم
سر تا به پا درد و محنتم
بگذر ز جرم و خطای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
کم شده یا رب شکیب من
تویی تو یار و حبیب من
هستی به دردم طبیب من
خدای درد آشنای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
نگر که من زار و خسته ام
از همه عالم گسسته ام
به یاد تو من نشسته ام
بخشنده ی هر خطای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
بنگر به اشک ندامتم
نکرده ای تو ملامتم
نموده ای تو کرامتم
تویی تو مشکل گشای من
ظَلَمتُ نَفسی خدای من٣
- شنبه
- 27
- اسفند
- 1401
- ساعت
- 15:21
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه