◾شب بیست و سوم
◾بعداز شهادت حضرتعلی(ع)
زبانحال امام مجتبی(ع)
گرچهدرکوفهشدهغصه نصیبم زینب
جمع کن بستر بابای غریبم زینب
ردخونسرباباست دراین حجره ولی
جایمن پاک کن این خونحبیبم زینب
آنقدر گریه مکن وقت سحر نزدیک است
خیز از جای کنون وقت سفر نزدیک است
دلمان تنگ مدینهاست بیا تا برویم
بخدا روءیت آن خانه و در نزدیک است
دلم از غصهی مادر بخداگلگون است
وقتافطار از آنزهر دهانمخوناست
تو روی کرببلا من به مدینه ای وای
ردخونسرببریده در اینهامون است
میروی باز بیایی تو به کوفه خواهر
همره خیل اسیران و گلان پرپر
روی نیزه سر ببریده تماشا دارد
دختران را تو از اینکوچهوبازار ببر
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
گرچهدرکوفهشدهغصه نصیبم زینب
جمع کن بستر بابای غریبم زینب
ردخونسرباباست دراین حجره ولی
جایمن پاک کن این خونحبیبم زینب
آنقدر گریه مکن وقت سحر نزدیک است
خیز از جای کنون وقت سفر نزدیک است
دلمان تنگ مدینهاست بیا تا برویم
بخدا روءیت آن خانه و در نزدیک است
دلم از غصهی مادر بخداگلگون است
وقتافطار از آنزهر دهانمخوناست
تو روی کرببلا من به مدینه ای وای
ردخونسرببریده در اینهامون است
میروی باز بیایی تو به کوفه خواهر
همره خیل اسیران و گلان پرپر
روی نیزه سر ببریده تماشا دارد
دختران را تو از اینکوچهوبازار ببر
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- چهارشنبه
- 23
- فروردین
- 1402
- ساعت
- 4:49
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه