• دوشنبه 3 دی 03

 وحید قاسمی

مناجات باخدا -(بچه گي كرده ام، پشيمانم)

339


بچه گي كرده ام، پشيمانم
من ندانسته شيطنت كردم
بغلم كن دوباره مثل قديم
رو نگردان زمن، غلط كردم 

ساده گي كار دست من داده
همنشين ِ بد از تو، دورم كرد
لطف بيش از حد شما؛ امروز
بنده اي سركش و جسورم كرد

سيب سرخ هوس فريبم داد
دلم از كرده اش پشيمان است
عذر تقصير پيشت آوردم
مهربان، بخشش از بزرگان است

به كجا مي شود فرار كنم !؟
بدتر از متهم زمين خوردم
حيف آن دست، كه مرا بزني
نزده ؛ من خودم زمين خوردم

آبرو،اشك، ندبه و توبه
باز هم واژه هاي تكراري
دست هاي مرا دوباره بگير
تا بفهمم كه دوستم داري

شده ام جنس كهنه ي بازار
رهگذر، دوست، آشنا نخرد
كاش از اول ضرر نمي ديدم
هيچ كس غير تو، مرا نخرد

نه ! من از چشم تو نمي افتم
تا حسيني و كربلايي هست
آبروي مرا نخواهي برد
تا كه عشق امام رضايي هست

روسیاهم صدا نخواهي زد
پاي من را قلم نخواهي كرد
به دلم دست رد نخواهي زد
سنگ روي يخم نخواهي كرد

بازهم روي خوش نشان دادي
چقدر خوب شد كه زهرا هست
غسل گريه كن اي دل غافل
روضه دست ومشك سقا هست

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 15:7
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران