اصلاً بعید نیست که نامهسیاهها
گردند تحت قُبهات از بیگناهها
ای کربلای من، نجف من، بقیع من
ای مشهد تو جمع همه بارِگاهها
قربانِ کیمیایِ دو چشمانِ مستِ تو
آقا مرا نگاه کن از آن نگاهها
در کوی تو شکسته دلی میخرند و بس
ذکر خداست پای ضریح تو آهها
تو زیر سایهات همه را راه میدهی
یا ایهاالعزیزِ همه بیپناهها
تو سایهات شبیهِ خدا بر سر همهست
مهماننوازیات چهقَدَر عین فاطمهست
- پنج شنبه
- 31
- فروردین
- 1402
- ساعت
- 10:50
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
محمد حسین رحیمیان
ارسال دیدگاه