از خيمه مى روم -سوى عمو دگر(2)
دستم جدا شده -شد موسم سفر(2)
نگر عمو حسين ع- افتادم از فرس(2)
سويم بيا دگر )شد آخرين نفس((2)
سرو چمن منم، خونين بدن منم، جان حسن )ع( منم
]جانم عمو حسين )ع( (2)[(3)
)بر خاك عشق تو افتادهام ز پا((2)
به ياىم عمو )رو سوى من بيا((2)
فرق سرم شكست، رويم به خون نشست،خون چشم من ببست
]جانم عمو حسين )ع( (2)[(3)
اَحلى من العسل )باشد شهادتم((2)
غرق به خون شدم )بنگر ارادتم((2)
مست ولايتم، وصل تو حاجتم، ذكرت عبادتم
]جانم عمو حسين )ع( (2)[(3)
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 17:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه