باز یک مرثیه از جنس قصیده بازشد
باز یک روضه برای روضه خوان آغاز شد
چون قلم در دستم آ مد رفت تا کرب و بلا
حرف حرف شعر من یک واژه پر اعجاز شد
گریه و حال بکاء و روضه ی قطع الورید
ح س ی ن در قتلگه چون راز شد
همره آن خواهر غمدیده توی خیمه ها
غصه و غم در دل اهل حرم دمساز شد
چون که فریاد علیکن الفرار آ مد به گوش
گوش پاره،صورت طفلک چه طناز شد
تازه شد فصل غریبی و اسیری حرم
دود و آ تش ،غارت خیمه غمی که باز شد
دید انگشتی و انگشتر به غارت رفته است
این همه ظلم و جفا ،حرص و طمع با آز شد
تو گل سرخ شهیدان خدایی یا حسین
نام پاکت تا به حشر در عرش طنین انداز شد
بردن نامت بود ذکر لب پیر و جوان
یا حسین ،همچون شفای درد بر امراض شد
بر لبم یا لَیْتَنا کُنا مَعَکْ شد زمزمه
کاش گویند ساقی از بهر شما سرباز شد
رشته ی حُبِّ تو در گردن نهادم یا حسین
هر که بر حَبل المتین رو کرد سر افراز شد
- شنبه
- 17
- تیر
- 1402
- ساعت
- 21:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه