(از پهلویی کبود و چشمی برآمده
حتی صدای لنگه ی در هم درآمده
جای لگد ،اصابت سیلی ومیخ در
آه ای خدا چه بر سر این پیکر آمده
ملجم گرفته است مگر دست را به پیش
یا بر فراز نیزه ی کوفی سرآمده
کاری بکن امام علی ای خدای عشق
تا پشت درب خانه ی تو خیبر آمده
میخ سه شعبه بوده مگر یا عمود این
یا اینکه باز حرمله ی دیگر آمده
نیزه نداشته است ، جسارت نمی کنم
شاید که او برای سر مادر آمده
نیزه نداشته است ، خدایا مرا ببخش
یا شاید او برای سر حیدر آمده
مادر خدا بخیر کند ، خواب دیده ام
مادر بگو برای چه پیغمبر آمده
حتی صدای لنگه ی در هم در آمده
از پهلویی کبود و چشمی برآمده
شاعر:نادر حسینی
- سه شنبه
- 19
- دی
- 1391
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه