سلیمانی و من مورم
همون وصله ی ناجورم
ز تو دورتر از دورم
با عشق تو محشورم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
««««««««
با آ ه جگر سوزم
من چشم به در دوزم
در هر شب و هرروزم
میسوزم و میسوزم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
««««««««
تو گوهر نایابی
تو روشنی آ بی
تو پرتو مهتابی
برخلق تو اربابی
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
«««««««
من عبد گنه کارم
ازعشق تو بیمارم
بر درگه تو زارم
آ ن خادم دربارم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
- دوشنبه
- 19
- تیر
- 1402
- ساعت
- 15:46
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه