گفتم خدا شرمنده ام،از کرده ام از کرده ام
گفتی بیا بخشنده ام،بر بنده ام بخشنده ام
گفتم خدا من در گناه،آغشته ام آغشته ام
گفتی بیا ستارم و،پوشنده ام بر بنده ام
گفتم خدا من رو سیاه،شرمنده و شرمنده ام
گفتی بیا مخلوق من،رحمانم و بخشنده ام
گفتم خدا ای با وفا،غرق گناهم کن نگاه
گفتی بیا ای بنده ام،صد باره هم بخشنده ام
گفتم خدا یا رو سیاه،من بی پناهم بی پناه
گفتی نما توبه بیا،ای عبد ما بخشنده ام
این بی نوا گوید خدا،درمانده ام درمانده ام
محتاج لطف تو خدا،من بنده ای شرمنده ام
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 10:41
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه