یا غافر الخطایا ،من عبد رو سیاهم
بار گنه به دوشم،محتاج یک نگاهم
یاکاشف البلایا،من غرق اشک وآهم
در وادی الهی ، من عبد رو سیاهم
یا مجزل العطایا ، درمانده و ملولم
بر درگه کریمت ، بنما مرا پناهم
یا رازق البرایا ، مهمان تو کریمم
صد توبه راشکستم ،برروی پرتگاهم
یا قاضی المنایا،بگذر زجور وعصیان
این دیدگان زارم،من غرق اشک وآهم
یا واهب الهدایا،در ظلمت و سیاهی
دستم بگیر یارب،هستی توسر پناهم
یا منتهی الرجایا،درخوف ودر رجایم
برلطف توهمیشه،بنده ی چشم به راهم
یا سامع الشکایا ، من آ مدم گدایی
عالم همه گدایت،هستی تو پادشاهم
یا مطلق الاُساری ، هستیم اسیر دنیا
فُلْکِ نجات ما شو، بنگر به اشتباهم
یا دافع البلایا، سینه زنم شب و روز
در روضه ها همیشه، ما بین قتلگاهم
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو (2)
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 10:57
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه