غسل و کفن شبونه، امون از این زمونه
او پر کشید ز خونه،امون از این زمونه
چهل تامرد جنگی،آتیش زدند به خونه
شعله می زد زبونه،امون از این زمونه
از این همه مصیبت،شکسته پشت حیدر
غم می زنه جونه،امون از این زمونه
زینب زار و محزون،حالا شده روضه خون
اشک های عاشقونه، امون از این زمونه
علی با دست بسته،با یه دل شکسته
می خونه شاعرونه، امون از این زمونه
تابوت زهرا به دوش،عرش خدا در خروش
شبونه بی نشونه،امون از این زمونه
کبوتر عشق من،بانو یم ای یاس من
مپر ز آشیونه، امون از این زمونه
امون از این زمونه (2)
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه