سبک:بهار دلکش
ای حسین جانم حسین ،جان جانانم حسین (2)
روز عاشورا حسین با حالتی زار و حزین
بر سر نعش علی اکبر رسید آ ن دل غمین
دید و در خون جسم آ ن رعنا جوانش گشته است
اربأ آریا اکبر زیبا لقایش گشته است
گفت و دنیا اُفْ به تو کردی بهارم را خزان
اکبرم غرقه به خون کاردی زدی بر استخوان
رفت کنار علقمه یار و علمدارش بدید
دست جدا فرقش جدا سردار و دلدارش بدید
مشک خالی دید و شرم از دیدگان یاورش
یا اخا ادرک اخا بشنید از دلاورش
گفت ابا الفضل رشید سقا و سردارم مدد
بی کس و تنها شدم میر سپاهم کن مدد
ابر و باد و مه و خورشید که در هم رفتند
دشمنان مور و ملخ بر جسم او هم رفتند
یک نفر با نیزه و دیگر به شمشیر یا به سنگ
صد امان از آ ن دل زینب که گردیده چه تنگ
کافری می زد به سنگ بر جسم و پیشانی او
دیگری هم می گرفت خون گلوی او وضو
ای حسین جانم حسین ،جان جانانم حسین(2)
- جمعه
- 23
- تیر
- 1402
- ساعت
- 0:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه