⬇️ بند ۱
تو روزگاری که بجز غصه و غم نیست
باور کن این درد فراقت آقا کم نیست
چشم انتظار نشستم ای یوسف زهرا
ذکری بجز ذکر تو روی این لبم نیست
چی بگم از این دلی که شده پریشون
اشک چشام میباره باز نم نم بارون
جلا بده این دلمو مثل یه آینه
با یه نگات حل میشه مشکلاتم آسون
نزار آقا تموم این
دل منو غم بگیره
چه خوبه نوکری یه روز
زیر پای تو بمیره
وقتشه که دیگه بیایی
مطمئنم خیلی دیره
آقا بیا آقا بیا
⬇️بند ۲
دلم با تو هر دقیقه میکنه نجوا
خیلی میترسم آقا از بازی دنیا
بدون تو لحظه هم نمیشه سرکرد
کجایی پس منتقم حضرت زهرا
نمیدونم کی میرسه لحظه دیدار
خستم ازاین روزایی که هی میشه تکرار
یه لحظه از فکر تو من بیرون نرفتم
هستم آقا یه عمریه به تو بدهکار
راه فراری نیست آقا
ازاین همه دردو عذاب
بیا و پا بزار بشه
آبادی این دل خراب
الهی که دعای من
بشه یه روزی مستجاب
آقا بیا آقا بیا
⬇️ بند ۳
منتظراتو آقاجون بکن شفاعت
خداکنه داشته باشی ازم رضایت
با اینکه خیلی دلتو آقا سوزوندم
همیشه هرجاتو منو کردی حمایت
برای دلخوشی تو کاری نکردم
شرمندم از روی تو ای دوای دردم
جز تو برای من کسی غصه نخورده
خودم میدونم اینو که خیلی نامردم
اگه نشد ببینمت
بالای قبر من بیا
خداروشکر عمریه
زیرسایه توائم آقا
خدانیاره روزی رو
که من بشم ازت جدا
آقا بیا آقا بیا
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 2:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه