بند 1
سرت بالای نیزه هاس بمیره خواهرت
تن تو زیر دستو پاس بمیره خواهرت
بانیزه میزد تو رو نامردی که رحمی نداشت
خودم دیدم ای وای من پاشو روسینت گذاشت
حسین چقدر شلوغه سر تو
حسین شکسته بال و پر تو
حسین فدای چشم تر تو
حسین سالار زینب
⬇️ بند ۲
قدم قدم دارم میرم کنار این نا محرما
سخته برای من داداش ازت شدم جدا
کجایی که ببینی این دستای من بسته شده
زینب تو از این همه درد و بلا خسته شده
حسین منو بازار برده ها
حسین خنده تلخ شامیا
حسین طاقت ندارم بخدا
حسین سالار زینب
⬇️ بند ۳
نمیدونی که خواهرت چقدرعذاب کشید
چه حرفایی از دشمنای بی حیا شنید
صدای آه من داداش رفته تا آسمون
دلم مثل حال و هوام شده پریشون
حسین به دام غمها اسیرم
حسین آرزومه که بمیرم
حسین غصه توکرده پیرم
حسین سالار زینب(س)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 3:11
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه