• شنبه 8 اردیبهشت 03

 اسماعیل تقوایی

حضرت سکینه(س) _من سکینه هستم وبنت الحسین

103

حضرت حضرت سکینه(س)

من سکینه هستم وبنت الحسین
بر ربابه مادرم نور دوعین

همره بابا برفتم کربلا
داغها دیدم در آن دشت بلا

روز عاشورا درآن میدان خون
بارها جانم شد از پیکر برون

کودکی بودم میان خیمه گاه
لحظه لحظه با خوراک اشک وآه

داغ اکبر، داغ اصغر دیده ام
داغ عباس دلاور دیده ام

دیده ام قامت خمیده عمه را
غم زده، حسرت کشیده عمه را

وای من از آن وداع آخرین
ذوالجناح و مانعی روی زمین

سوی میدان شد ره بابای من
پیش پای اسب او شد جای من

زاسب خود، بابای من آمدبه زیر
در بغل بگرفتم آن روشن ضمیر

گفتمش بابای من میدان مرو
ای که هستی خیمه گه را آبرو

گر روی میدان تو، ما تنها شویم
روبرو با غارت اعدا شویم

گر روی بابای خوبم از برم
کی کشد دست نوازش بر سرم

گفتگوهای من واو شد تمام
شد روانه سوی میدان آن امام

آه از آن دم که در آن جوش وخروش
شیهه های ذوالجناح آمد به گوش

ذوالجناح آمد ولیکن بی سوار
زخمی وخونین برون از کارزار

اهل خیمه جملگی نالان وزار
جمع گشته دور اسب بی سوار

دست بر یال پر از خون می کشند
قلب را از سینه بیرون می کشند

یا رسول ا... بر لبهایشان
ناله ها آید برون از نایشان

ناله هایم از همه شبگیر تر
از همه درماندگان جان سیر تر

من نمی دانم که بابا آب خورد
یا که با لبهای تشنه جان سپرد

آه و واویلا که من گشتم یتیم
در سرای بی کسی باشم مقیم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران