مژده آمد ماه رحمت ، ماه مهمانی رسید
فرصت ناب مناجات و دعا خوانی رسید
ای که هستی با خبر از زشتی اعمال من
بنده ی آلوده با شرم و پشیمانی رسید
از تو بر من لطف بی حد و حسابی می رسد
از من اما بی حیایی ... آنچه میدانی رسید
موی من گشته سپید و روی من مانده سیاه
در بهار عمر من برف زمستانی رسید
با وجود اینهمه بی آبرویی های من
محضرت عبد گنهکارت به آسانی رسید
بانی ذکر و دعا و روضه مولانا رضاست
برکت این گریه از شاه خراسانی رسید
بهر درمان تمام دردهای لاعلاج
نسخه ی روضه گرفتن ، گریه درمانی رسید
منکه دیدم گریه بر هر درد بی در مان دواست
بین روضه مرهم بیماری ام آنی رسید
حضرت زهرا بداد من رسیده هر زمان
خانه ی قلبم اگر تا مرز ویرانی رسید
ما هنوز از کیسه ی حیدر تناول می کنیم
از علی بوده اگر هم لقمه ی نانی رسید
بین آتش بودم و ناله بر آوردم: حسین
رحمت حق بر دل من مثل بارانی رسید
از حرم بر عده ایی شش گوشه را دیدن رسید
بر من اما دوری و درد و پریشانی رسید
:::::::
من حیا دارم بخوانم روضه را آنجا که گفت
خواهرش بر پیکر زخمی و عریانی رسید
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه