• دوشنبه 3 دی 03

 حسین رحمانی

غزل مناجات با خدا -(مژده آمد ماه رحمت ، ماه مهمانی رسید )

155

مژده آمد ماه رحمت ،  ماه مهمانی رسید 
فرصت ناب مناجات و  دعا خوانی رسید 
ای که هستی با خبر از زشتی اعمال من 
بنده ی آلوده با شرم و پشیمانی رسید 
از تو بر من لطف بی حد و حسابی می رسد
از من اما بی حیایی ... آنچه میدانی رسید 
موی من گشته سپید و روی من مانده سیاه
 در بهار عمر من برف زمستانی رسید 
با وجود اینهمه بی آبرویی های من 
محضرت عبد گنهکارت به آسانی رسید 
بانی ذکر و دعا و روضه مولانا رضاست 
برکت این گریه  از شاه خراسانی رسید 
بهر درمان تمام دردهای لاعلاج 
نسخه ی روضه گرفتن ، گریه درمانی رسید 
منکه دیدم گریه بر هر درد بی در مان دواست 
بین روضه مرهم بیماری ام آنی رسید 
حضرت زهرا بداد من رسیده هر زمان 
خانه ی قلبم اگر  تا مرز ویرانی رسید 
ما هنوز از کیسه ی حیدر تناول می کنیم  
از علی بوده اگر هم لقمه ی  نانی رسید 
بین آتش بودم و ناله بر آوردم:  حسین 
رحمت حق  بر دل من مثل بارانی رسید
از حرم بر عده ایی شش گوشه را دیدن رسید
بر من اما دوری و درد و پریشانی رسید  

:::::::

من حیا دارم بخوانم روضه را  آنجا که گفت
خواهرش  بر پیکر زخمی و  عریانی رسید 

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:1
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران