• دوشنبه 3 دی 03


حضرت قاسم(ع) -(اشکه چشاش جاری مثه بارون)

218

#بند_اول

اشکه چشاش جاری مثه بارون
ملتمسه میخواد بره میدوون
میگه ببین نامه ی(دستخط) بابامو
باید برات فدا بشه این جوون2

شیرین تر از عسل براش
شهادته به راهه یاره

انابن سردار جمل
به لب رجز داره مَه پاره

نداره سن و سال ولی
تو میدوونه عمل سرداره

برای یاری عموش
به قلب لشگر میزنه
میدونو میریزه بهم
شیر ژیانه حسنه

میگه عمو حسین من
تنها غریب عالمه
فداش کنم تو این نبرد 
هزارتا جوون بازم کمه

عمو حسین عمو حسین 8

#بند_دوم

انگاری چشمت زدن این مردم
به خاکو خون کشیدنت این قوم
تا که پیچید صدای ''یا عمّاه''
شدی تو گردوخاکه میدوون گم2

چشای تو نشون میده
به داغ کوچه ها در گیری

سینه تو شکسته و 
به یاد فاطمه میمیری

پاهاتو رو زمین نکش
داری جوونه منو میگیری

تو قد کشیدی و منم
بایه قده خم اومدم
پاهاتو هی روی زمین
نکش عمو تا جوون ندم

گفته بودم که ندارم
زره به ابعاده تنت
بادیدنه تو زنده شد
روضه ی بابا حسنت ...

پاهتو رو زمین نکش

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران