از بین برو بیا های شهر
از پشت پنجره ی بی کسی
با قلب شکسته میدم سلام
میدونم به داد من میرسی
آقا سلام
روضمو خلاصه بگم و والسلام
آقا سلام
پارسال کجا بودم حالا امسال کجام
آقا سلام
باپای دلم مسافر کربلام
(خوب میدونی که چقد آقا
دلم برای دیدنت تنگه)
خوب میدونم اگه جاموندم
یه جای کارم داره میلنگه
آه کربلا۸
بند دوم
بااینکه حقمه راهم ندی
بااینکه حق منه این فراق
اما جسمم توی ایرانه و
جامونده دلم تو خاک عراق
سربار شدم
یک عمره برات مایه ی آزار شدم
سربار شدم
تو حلقه ی معصیت گرفتار شدم
سربار شدم
غیرتو به هرکی رو زدم خوار شدم
راه کربلا اگه بسته ست
مسیر قلبم به حرم بازه
توبه کردم از گناهایی
که منو ازچشم تو میندازه
آه کربلا ۸
بند سوم
این روزا خاطره ی اربعین
یادش غصه ی جگرسوزمه
باغم به عکس حرم زل زدن
چن وقته عادته هر روزمه
هرجاست حرم
تو سینه ی عشاق تو برپاست حرم
هرجاست حرم
واسه منه نوکر همه دنیا ست حرم
هرجاست حرم
هرجا که دلی بشکنه اونجاست حرم
کُلّ ارضٍ کربلا یعنی
توخونه هم میشه مسافرشد
تا تو قلبمون حرم داری
میشه ازین فاصله زائرشد
آه کربلا
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 12:28
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه