با پای خسته
نمیرسم به تو قرارم
آخه بدونِ تو چطور - طاقت بیارم
دلواپسم
به همین بوسه به حنجرت قسم
داره بسته میشه راه نفسم
یه کم آروم برو یار بی کسم
دلواپسم
مهلا مهلا / نور نگاه من
آهسته / پشت و پناه من ۲
جانم حسین ۴
نگو قراره
این آخرین حرف تو باشه
قرار نبود که راهمون - از هم جدا شه
ای وای خدا
یه دم آروم نمیشه دلم چرا
تنها داری میری یار با وفا
نکنه بشه سر از تنت جدا
ای وای خدا
مهلاً مهلا / بگیره دل آروم
آقای / بی یاور و مظلوم ۲
جانم حسین ۴
ندیده رفتی
رقیهاتو که رفته از حال
خیره شده چشمات فقط - به سمت گودال
دلشورمه
دلیل خواهش و موج اشکمه
با اینی که معجر ما محکمه
این بیابون پره از نامحرمه
دلشورمه
دل آشوبم / تشنه لبِ خواهر
ایستاده / دیده به رات مادر ۲
جانم حسین ۴
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه