وقتی به هم لب های طفل محتضر می خورد
بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد
در روضه هایش آمده مثل علی اکبر
او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد
یاقوت لبهای علی اصغر ترک برداشت
یاد لب او، آب هم خون جگر میخورد
این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند
دشمن شکست از تشنه کامی بی سپر می خورد
شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند
خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد
بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست
از این جهت بر نای او تیر سه پر می خورد
هرگز نمی بخشید حلق خویش را تا حشر
تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد
داده سلامی بر لب خشکیده بابا
از تیرهای آبدیده هر قدر میخورد
گهواره او خاک بود و بعد شد نیزه
زیرا که روی نیزه تاب بیشتر میخورد
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 23:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علی حنیفی
ارسال دیدگاه