اونکه توو دریای خون افتاده و تنهاست عَمومه
من اگه اینجا بمونم میمیرم کارم تمومه
جز عمو جونم دلم توو دنیا دلداری نداره
عمه میبینی عمو رو که دیگه یاری نداره
ببین عمه
از تشنگی رفته عمو از حال
بذار بِرَم به سمت اون گودال
ببین چقد زیاده دشمن
جونِ بابام
ببین عمو چشماش و دیگه بست
بذار بِرَم پیشش تا فرصت هست
دلِ منِ یتیمو نشکن
بدون اون نمیتونم / عمو جونم عمو جونم
اومدم اینجا نَگه دشمن حسین یاری نداره
پیش تو میمونم از این آسمون سنگم بِباره
اومدم تا نائب بابام باشم توو قتلگاهت
اومدم مثل علمدار دستمو بِدَم به راهت
عمو جونم
خودت که میدونی دلم غوغاست
اگه بابامَم بود اینو میخواست
منم مث قاسم فداشم
عمو جونم
برای تو مُردن چه شیرینه
تموم افتخار من اینه
منم شهید کربلاشم
توو آغوشِ تو میمونم / عمو جونم عمو جونم
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 17:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه