داغ دارم جگر ندارم که
غیر گریه هنر ندارم که
باغ های مدینه مال من است
از بیابان خبر ندارم که
پشت اسبش دویده ام خیلی
من که پای سفر ندارم که
آتش خیمه گیسویم را برد
جز همین مختصر ندارم که
این گل سرخ چیست روی سرم
من که سنجاق سر ندارم که
گوشواره، النگو و خلخال
رفت؛ دیگر گهر ندارم که
دختران دمشق میگویند
من یتیمم، پدر ندارم که
من تو را از یزید میگیرم
یک پدر بیشتر ندارم که
- پنج شنبه
- 18
- آبان
- 1402
- ساعت
- 15:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدحسین حسینی
ارسال دیدگاه