با اینکه اینجا غریب و تنهام
توو این غریبی به فکر آقام
جا داره که من جون بدم از این بی پناهی و دلسردی
کاش نیای به این شهر کینه و بی وفایی و نامردی ۲
حسین ، وای
میگم به روی دارالعماره
حسین حسین با لبای پاره
ترسم اینه که حرمت تو رو اینجا زیر پا می ذارن
بین قتلگاه جسم خونی و بی سرت رو جا می ذارن ۲
حسین ، وای
- چهارشنبه
- 24
- آبان
- 1402
- ساعت
- 17:42
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه