مى بردن شبونه / تو رو وحشيونه
با دستاى بسته - بميرم برات
با قد شكسته - بميرم برات
حقت رو خوردن
اگرچه بى عمامه توو كوچه آوردن
ولى چهل نفر تو رو به زور نبردن
حقت رو خوردن
بلا نديدى
تو صحنه اى كه ديده مرتضى، نديدى
ناموستو به زير دست و پا نديدى
بلا نديدى
ای وای من ای وای من ۳
با يه قلب پُر تب / آقا پشت مركب
با اندوه و ناله - نفس مى زدى
شبيه سه ساله - نفس مى زدى
بلا نديدى
سر باباتو كه رو نيزه ها نديدى
خواهرتو بين نامحرما نديدى
بلا نديدى
آقا ببخشيد
اگه توو مجلس هِشام قلب تو لرزيد
كسى شراب به صورت بابات نپاشيد
آقا ببخشيد
ای وای من ای وای من ۳
چشات غرق اشكه / لبات خشک خشكه
غريبى مثه بچه هاى على
تنت روى خاكا - نمونده ولى
دلم مى لرزه
بايد فقط حسين باشه گريز روضه
چى سرش آوردن زير شمشير و نيزه ؟!
دلم مى لرزه
نگم چها كرد
با حوصله سر از تن جدت جدا كرد
براى غارت، لشكر شامو صدا كرد
نگم چها كرد
پاشُد اذون داد
اى واى من بايد پاى اين روضه جون داد
سر حسينو سمت خيمه ها نشون داد
پاشُد اذون داد
ای وای من ای وای من ۳
- چهارشنبه
- 24
- آبان
- 1402
- ساعت
- 19:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه