در مقبت حضرت زینب کبری
عقیلهی بنی هاشم(س)
لب به مدح حضرت زینب گشایم دم به دم
در بضاعت این بود سرمایهام از بیش و کم
مُحرم عشقم ز مهرش من همیشه در حرم
بر سرایش پیشکش گردد همه جان و سرم
میشود حوا و مریم حاجب درگاه او
نام او باید ادا کردند با غسل و وضو
عصمت کبراست زینب بعد زهرا مادرش
حامی دین و ولایت کربلا شد سنگرش
شاهباز قلهی عفت خدا شد یاورش
کاف و ها و یا عین صاد گشته باورش
شد رکابش زانوان ساقی کرببلا
گشته معراجش به عالم کوفه و شام بلا
دست افشان پایکوبان بیقرار کربلاست
نای نی در سینه دارد همچو نی در نینواست
واله و شیدای شاه عشق شد از خود رهاست
لعل لبهایش به رگهای بریده آشناست
در میان غصه و غمها نگاهش بر ولیست
او خدای عشق و ایثار و شجاعت چون علیست
در شب میلاد او جبریل آمد بر زمین
وحی آورد از خدا بهر نبی روحالامین
از برای نام این مولود... از عرش برین
حق تعالی گفته نامش هست زینب هان ببین
زینت دامان حیدر میشود در کربلا
مظهر الله و اکبر میشود در کربلا
پای تا سر فاطمه شد جلوهی رب ودود
در نماز شب نشسته در رکوع و در سجود
هیچ کس همپایهاش در راه دین حق نبود
ما رایت و در میان غصه و غمها سرود
"(سِّر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود)"
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- شنبه
- 27
- آبان
- 1402
- ساعت
- 7:30
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه