• جمعه 2 آذر 03


حضرت عبدالله(ع) -(حالا که تنها میری میدون - بذار برات بگم عمو جون)

237

حالا که تنها میری میدون - بذار برات بگم عمو جون
با اینکه بابام و ندیدم
هیچ وقت تموم نشد امیدم
اصلا نفهمیدم یتیمم
آخه رو زانوت قد کشیدم، همه امیدم
نذار یتیم بشم دوباره / نذار ببینم یکی داره
رو جای بوسه‌های عمه / خنجر میذاره
میخوام نباشه خالی جای بابام
میخوام برات سپر بشم با دستام
بی تو من این زندگی و نمیخوام
(عمو حسین ۲ حسین جان) ۳




ازم نپرس چطور رسیدم - داشتم آخه از دور می‌دیدم
دیدم که زخمیه تن تو
می‌باره خون از جوشن تو
یکی داره میاد توو گودال
با نیت پیراهن تو، پیراهن تو
دیدم که پیشونیت شکسته / راه گلوت و نیزه بسته
جلوی مادرت یکی رو / سینه‌ت نشسته
عمو نمی‌تونم ببینم امشب
نعلای تازه میزنن به مرکب
ریختن توو گودال سر عمه زینب
(عمو حسین ۲ حسین جان) ۳

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:8
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 640.08 KB
تعداد بازپخش 4
تاریخ بارگذاری جمعه 10 آذر 1402 10:39

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران