• دوشنبه 3 دی 03

 محمدرضا سروری

یار عمو باشد -(مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد)

173
1

یار عمو باشد -(مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد)

یار عمو باشد

 

مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد

بین اعدا حسین می دود عبدالله یاور او باشد

با حسین تا حسین می شود عبدالله یا حسین گو باشد

داده حق با حسین می رود عبدالله طفل حق جو باشد

******

دیده در خون تنها بر زمین عمو را

می رود تا یاری سازد از دل او را

یاحسین یا عمّو بر لبانش جاری

با نوایی گیرا، تا زده اَبرو را

 

نه به کف شمشیری نه زره بر پیکر

می دَود بی وقفه تشنه بین لشکر

شوق یاری دارد  در جواب عمّو

طفل بی پروا در زیر تیغ عسکر

 

مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد

******

سینه ها بی رحم و کینه ها در پنجه

نیزه ها در دست و تیغه ها بر پنجه

دیده اش عمّو را بین گرگان دیده

سرعتی بخشیده قدرت سرپنجه

 

زیر شمشیری تیز دیده بر قاتل کرد

بین تیغ و عمّو دست خود حائل کرد

لحظه ای می افتد لحظه ای می خیزد

عشق خود بر عمو این چنین کامل کرد

 

مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد

******

جنگ مردان است و کربلا خون ریزان

دشنه و خنجرها گشته بر دین میزان

بی ترحّم تیغی سوی پایین آمد

شد مثال سقّا دست او آویزان

 

زیر تیغِ بُرّا کودکی پرپر زد

با تقلّا در خون تشنه بال و پَر زد

این برادرزاده در کنار عمّو

نقشه ای خونین بر پردة آخر زد

 

مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد

******

عمّه ای خونین دل، دیده بر رَه دارد

گه سوی عبداله گه سوی شَه دارد

دم به دم می سوزد، دم به دم می نالد

یوسف خونینی، در دو تا چَه دارد

 

در شب عبداله جام دل خون دارد

نوحه ها تصویر دست گلگون دارد

سروری در سوگ حضرت عبداله

حال غم، احوالِ زار مجنون دارد

 

مانده تنها حسین می رود عبدالله یار عمو باشد

******

  • چهارشنبه
  • 20
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • نخل بی سر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران